کلاه گذاشتن(کَ دَ) کلاه نهادن بر سر. (فرهنگ فارسی معین). کلاه پوشیدن، فریب دادن. کلاه گذاری کردن. و رجوع به ترکیب کلاه سر کسی گذاشتن ذیل کلاه شود ادامه... کلاه نهادن بر سر. (فرهنگ فارسی معین). کلاه پوشیدن، فریب دادن. کلاه گذاری کردن. و رجوع به ترکیب کلاه سر کسی گذاشتن ذیل کلاه شود لغت نامه دهخدا
کلاه گذاشتن کلاه نهادن بر سر. یا کلاه سر کسی. او را فریفتن و پول و مال او را گرفتن ادامه... کلاه نهادن بر سر. یا کلاه سر کسی. او را فریفتن و پول و مال او را گرفتن فرهنگ لغت هوشیار